سرنوشتمان چنین بود مابادنیاامدیم دنیابامانیامد
قانون توتنهایی من است وتنهایی من قانون عشق
حکایت من ، حکایت کسی بود که که عاشق دریا بود اما قایق نداشت !
دلباخته سفر بود ، اما همسفر نداشت ! حکایت کسی بود که زجر کشید
، اما ضجه نزد ! زخم داشت ، اما ننالید ! گریه کرداما اشک نریخت !
حکایت من حکایت کسی بود که پر از فریاد بود ، اما سکوت کرد . .
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, ساعت
7:15 PM توسط ادم وحوا| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |